من خودم قبلاً پلیس بودم
من خودم قبلاً پلیس بودم
سابقه نداشت دهلینو اینقدر خلوت به چشم بیاید !از روزی که پلیس هند وارد عمل شد، اوضاع خیلی فرق کرد. زمان میبرد تا همه با قانون جدید خو بگیرند. این خاصیت بشر است. ترک عادت موجب مرض است!
فاجعهای بزرگ در پیش است. باید کاری انجام میشد. برای آدمهایی که صدتایی هزارتایی توی هم میلولیدند سخت بود که قانون پلیس را رعایت کنند. ولی خب باید رعایت میشد.کرونا که رحم حالیاش نیست! قانون قرنطینه خانگی و قانون یک متر فاصله هر آدم یک دستورالعمل اجرایی است. تمام...
واران خودش یک زمانی کارِ نظامی کرده بود. قبلترها فرمان"بشین _ پاشو" میداد! حالا توی یکی از همین گذرهای پرجمعیت دهلینو گیر افتاده است. فرمانده¬ی پلیسهای گشت، واران را به همراه دو تا از آدمهای دیگر کشاند گوشهای از خیابان و فریاد زد:
_ایست! نه ماسک زدید نه به قانون احترام گذاشتید!... بشین ! پاشو!
واران و آن دو آدم دیگر اتوماتیک "بشین _ پاشو" کردند! دومین پلیس باطومش را بلند کرد و چسباند رانِ راست واران . خیلی درد داشت . واران فریاد زد:
- لعنت به تو وحشی!
سومین پلیس آمد جلو و دومین ضربه باطومی را روی ران چپِ واران خواباند و گفت:
- وحشی تویی که قانون نمیفهمی! مگه نگفتیم بخاطر کرونا بیرون نیاید.هان؟ مگه نگفتیم یه متر از هم راه برید؟
واران فریاد زد:
- من خودم قبلاً پلیس بودم لعنتی !به من قانون یاد نده!
فرمانده پلیسها آمد جلو و فریاد زد:
- حالا که این آقا قبلاً پلیس بوده، بیشتر بزنیدش!...
داستان دوم از كتاب: "تق! تق! تق!... كرونا هستم!"
نوشته حسن ايماني
مجموعه اي از داستان هاي كوتاه واقعي عصر شيوع ويروس كرونا در جهان
(اولين كتاب داستاني درباره كرونا در جهان)
قابل فروش در ايران: سايت ديجي كالا
قابل فروش در جهان: سايت آمازون آمريكا (به زبان انگليسي)