موضوع همینه چیزی که چند روزه ذهنمو درگیره خودش کرده شاید چند هفته درست از وقتی که دیدمش
بزارید بگم دارم درباره ی کی حرف میزنم
حسین خسروجردی خسرو (22/5/1393),زهرا فیروزی (22/5/1393),بهزاد صادق وند (22/5/1393),معصومه عبداللهی (22/5/1393),آرمیتا مولوی (22/5/1393),ازرمهرصداقت (22/5/1393),مریم مقدسی (22/5/1393),سلمان ارژن (22/5/1393), ناصرباران دوست (22/5/1393),معصومه دهنوی (28/5/1393),حسین خسروجردی خسرو (5/6/1393),علی ببری (27/5/1394),
نام: زهرا فیروزی ارسال در چهار شنبه 22 مرداد 1393 - 10:41
با سلام و خیر مقدم
چه خوب است در دورانی که همه مردم(نمونه بارزش خودم)دم از نا امیدی و یاس می زنند کسی پیدا می شود که از امید می نویسد
بسیار عالی خسته نباشید
فقط دوست عزیز کمی داستانتان جای کار دارد.مثلا در وسط داستان احتیاجی نیست به طور مستقیم در مورد خودکشی فرد اول داستان گفته شود.جلوتر که خواننده می رود به وضوح متوجه می شود.
(ناگهان تصمیم خودش را گرفت:خودکشی )
و در کل یک ویرایش نهایی داستان را جذاب تر میکند
مانا و نویسا باشید
نام: مریم مقدسی ارسال در چهار شنبه 22 مرداد 1393 - 15:50
سلام
در داستان حس خودکشی یک آدم رو خیلی خوب بیان کردید و از اینکه دادگاهی هم تشکیل شد خیلی خوب بود و این یعنی شخصیت داستان همچنان کمی امید داره که البته در آخر داستان مشخص شد فقط مشکل داستان این بود که زیاد موضوع کش داده شده بود زیاد پرداختن به یه موضوع خواننده رو خسته میکنه
ولی خوب نوشتید من خوشم اومد خسته نباشید