پشت هفتم
روزگاري آمديم و روزگاري مي رويم
لخت و عاري آمديم و دست خالي مي رويم
بس بچرخد اين زمين بر دور خود بر آفتاب
گو شود آبادتر ما پشت هفتم مي شويم
***********************
پي نوشت:
روزگار به شادي، سال خوبي پيش رو داشته باشيد.
زینب سعیدی (4/1/1397),حمید جعفری (مسافر شب) (5/1/1397),داوود فرخ زاديان (5/1/1397),م.فرياد (6/1/1397),مجتبی صمدیار (9/1/1397),همراز محمدی (11/1/1397),پروین بهادری (11/1/1397),مجتبی صمدیار (16/1/1397),
نام: م.فرياد ارسال در دوشنبه 6 فروردين 1397 - 12:18
سلام آقای فرخ زادیان عزیز
آفرین بر شما تلخ و شیرین دلچسب و تفکربرانگیزی بود
فقط جسارتاً پنیر میدونم چیه! چندباری خوردم اگه اشتباه نکنم ولی اسپار نمیدونم چیه!
اگه خوردنیه بگید تا ناکام از دنیا نرفتیم یه فکری به حالش بکنیم
ممنون بخاطر داستان قشنگتون@};
ما هنوز اینجا اسیر گندمیم
در میان زندگی سر در گُمیم
سیب یا گندم چه فرقی می کند؟
ما که غرق موج نسیان خُمیم
گاه خوارِ مردمِ چشمان یار
گاه خارستانِ چشم مردُمیم
عمر ما با نیش خوردن می رود
ما اسیر عشقهای کژدمیم
در صف بیگانگی فرقی که نیست
اوّلی یا آخری یا چندمیم
عشق اگر باشد چه فرقی می کند
اهل کاشانیم یا اهل قُمیم
ما فرو افتاده در خاکیم و باز
در گمانیم آسِمان هفتمیم
ما سکوتی در دلِ فریادها
ما شهابی در میانِ انجمیم
(م. فریاد)
آفتاب اندیشه تون تابان
راستی سال نو هم مبارک
@م.فرياد توسط داوود فرخ زاديان ارسال در سه شنبه 14 فروردين 1397 - 12:14
سلام فرياد عزيز
ممنون از توجه تون و نيز شعر مناسب و زيباتون.
اما اسپار، در شهربابک دوغ جوشيده و غليظ شده را اسپار مي گويند، دانه و سبزي هاي خشک و معطر به آن مي افزايند، مي توان با آن کله جوش کرد يا همين طور تنها با نان خورد. به بندرعباس و قشم و سواحل جنوبي که مي رويد شهربابک سر راهتان است. خوشحال مي شوم در خدمت دوستان فرهيخته اي چون شما باشم.
سبز و سرافراز باشيد