کابوس
همچون قطره آبی در وسط دریا دستم از ساحل کوتاه است به زور روی دوش موج غول پیکر می نشینم تا به سمت ساحل بروم هر چه تقلا میکنم باز پس و پیش می شوم به قعر دریا میروم تاریکی مطلق نفسم بند می آید سرم گیج میرود نگاه میکنم وسط گرداب در حال چرخیدنم ؛ روی آب می آیم وای از ساحل دور شده ام . نفس زنان از خواب بیدار می شوم ، خدایا چقدر شبیه روزگارم در این ناکجاآباد است .... !!
شکل قلم:F اندازه قلم: A A رنگ قلم: پس زمینه: