نامه ای به یک معشوق
قلمم بی تاب و پرالتهاب بر دل پردردم می نگارد که اگر تو نباشی نه دنیایی هست و نه جانی ... که جان و دنیا و دل تویی.
پس وعده دیدار ما فردا عصر درست زمان رفتن خورشید ، کنار درخت سیبی که سالهاست رد گام های تو را تا انتهای کوچه خاطره ها دنبال می کند.
همانجا که می شود لحظه ای بی خیال از دنیا بر شاخه های پربار درختش مثل کودکی تاب خورد و بازی کرد.
می دانی کجا را می گویم و می دانی چه ساعتی را می گویم .
پس تا فردا غروب روی ماهت را می بوسم تا در میعادگاه عاشقی به هنگام قربانی شدن خورشید دل را به پای تو نثار کنم .
دوستدار جاودانت ، عاشق تو .
شکل قلم:F اندازه قلم: A A رنگ قلم: پس زمینه: پس وعده دیدار ما فردا عصر درست زمان رفتن خورشید ، کنار درخت سیبی که سالهاست رد گام های تو را تا انتهای کوچه خاطره ها دنبال می کند.
همانجا که می شود لحظه ای بی خیال از دنیا بر شاخه های پربار درختش مثل کودکی تاب خورد و بازی کرد.
می دانی کجا را می گویم و می دانی چه ساعتی را می گویم .
پس تا فردا غروب روی ماهت را می بوسم تا در میعادگاه عاشقی به هنگام قربانی شدن خورشید دل را به پای تو نثار کنم .
دوستدار جاودانت ، عاشق تو .