زمستان کول و بار سفرش را جمع کرده بود و قصد رفتن داشت. بهار تازه سر رسیده بود و درختان باغمان امدنش را شکوفه باران کرده بودنند. گنجشک ها اواز میخوانندن و بازی میکردند.سرمای اسمان خوب شده بود و دیگر صورتش سفید نبود حالا رنگ ابی همیشگی خود را داشت. کلاغ ها در فراز اسمان پرواز میکردنند